برای اینکه بتوانم براحتی با دوست پسرم رابطه داشته باشم باید از شر شوهرم خلاص می شدم به همین خاطر 30 قرص خواب در غذایش ریختم و باهمکاری دوست پسرم با پیچاندن طناب به دور گردنش اورا کشتیم. از اینکه شوهرم را به این شکل کشته بودم عذاب وجدان داشتم چراکه او مردی مهربان و فداکار بود و مرا بسیار دوست می داشت اما عشق به دوست پسرم گریبانم را گرفته بود و رهایم نمی کرد.
قتل شوهر با همکاری دوست پسر
داستان هولناک زنی که همسرش را به قتل می رساند، تنها بخاطر اینکه با مرد دیگری رابطه داشته باشد آیا رابطه جنسی با مرد دیگری تا این اندازه ارزشمند و مهم است؟
اقدامات پلیس برای به دست آوردن ردی
از این جنایت به دنبال کشف جسد مرد جوانی در حاشیه جاده «تیله نو» شهرستان
گلوگاه در شرقیترین منطقه استان مازندران در دستور کار قرار گرفت.بنابر
این گزارش، سحرگاه روز 17 مرداد سال 94 بود که نیروهای پلیس گلوگاه در حین
گشتزنی در جاده روستایی «تیله نو» جسد مرد جوانی را در میان علفزارهای
اطراف جاده پیدا کردند کبودی بسیار زیاد در دور گردن این مرد جوان، بیانگر این بود که احتمالا او بخاطر خفگی فوت کرده است جسد مرد جوان بسرعت به پزشکی قانونی منتقل و پرونده قتل تشکیل شد.
بدین ترتیب با دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای
عمومی و انقلاب گلوگاه، جسد برای معاینات و بررسیهای لازم و تعیین علت
واقعی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.از سوی دیگر مأموران در تحقیقات
دریافتند که همزمان با پیدا شدن جسد، خانواده مرد جوانی از ساکنان منطقه
شرق مازندران با مراجعه به پلیس، خبر ناپدید شدن او را گزارش کردهاند. ماموران پلیس با پیگیری بیشتر و مقایسه عکس مقتول با فرد گمشده، موفق به شناسایی مرد جوان گم شده شدند.
پس از مطابقت نشانیهای ارائه شده از مرد ناپدید شده و جسد مورد نظر، مشخص شد قربانی حادثه همان مرد گم شده است. بدین ترتیب کارآگاهان هویت سعید را شناسایی کردند و تحقیق درباره چگونگی ناپدید شدن او را در دستور کار قرار دادند. از سوی دیگر، پزشکی قانونی علت مرگ مرد جوان را فشار بر مجاری تنفسیاش اعلام کرد و قرار شد برای تعیین دقیق علت مرگ، آزمایشات سمشناسی انجام گیرد.بدین ترتیب با گذشت چند ماه، وقتی نتیجه آزمایشهای دقیق درباره مقتول به دست آمد، مشخص شد او قبل از مرگ با تعداد زیادی قرص خوابآور مسموم شده است. در چنین پرونده هایی که مشخص می شود که مقتول قبل از به قتل رسیدن توسط دارویی بیهوش شده است، مامورین پلیسی به اطرافیان نزدیک مقتول مضنون می شوند به همین خاطر نیز، دایره پیگیریهای پلیس برای روشن شدن ماجرا و بازپرسی از مضنونین احتمالی بسیار کوچکتر می شود.
قتل مرد جوان بخاطر ایجاد رابطه با دوست پسر
با به دست آمدن این یافتهها، مأموران که به همسر قربانی حادثه مظنون شده بودند و احتمال میدادند او از ماجرای قتل شوهرش اطلاع داشته باشد، به صورت نامحسوس رفتارها و حرکات او را تحت نظر قرار دادند.در جریان این اقدامات بود که مشخص شد زن جوان با مرد غریبهای که از اهالی یکی از استانهای همجوار است، رابطه پنهانی دارد. بدین ترتیب سمیه- 36 ساله- بازداشت شد.
در حالی که او منکر هرگونه اطلاع از
ماجرای قتل شوهرش بود و تلاش میکرد مسیر تحقیقات پلیس را به گمراهی
بکشاند، وقتی با مستندات پلیس روبهرو شد، چارهای جز اعتراف ندید.وی گفت:
«مدتی بود که با مردی از اهالی یکی از استانهای شرقی کشور آشنا شده بودم. روز حادثه
وقتی شوهرم به خانه آمد، 30 عدد قرص خوابآور را در غذایش ریختم.
وقتی
غذا را خورد، به خواب عمیقی رفت. در این لحظه بود که دوستم وارد خانه شده و
با پیچاندن طنابی دور گردن شوهرم، او را کشت.بعد از قتل برای اینکه رازمان
فاش نشود، جسد را لابهلای فرشی پیچیده و آن را در صندوق عقب خودرو جاسازی
کرده و به حاشیه جاده تیله نو بردیم. من در تام طول راه از شدت ترس شوکه شده بودم و دست و پایم می لرزید در همان دقایق اولیه متوجه بزرگی خطای خود شده بود اما دیگر کار از کار گذشته بود. سعید مرد بسیار مهربان و دوست داشتنی بود او برای من چیزی کم نگذاشته بود من می دانم که در حق او خیلی بد کردم خدا مرا ببخشد.
در آنجا جسد را رها کردیم تا این گونه وانمود شود که او مورد حمله قرار گرفته و از پا درآمده است. با توجه به این اعترافات و نشانیهایی که او از همدستش در اختیار مأموران قرار داده بود، پلیس مخفیگاه همدست وی را نیز شناسایی و او را هم بازداشت کرد.متهم 35 ساله نیز در جریان بازجوییها، ادعاهای زن جوان را تأیید کرد. بدین ترتیب متهمان تا انجام تحقیقات تکمیلی با صدور قرار قانونی روانه زندان شدند. در گفتگو با سمیه عنوان کرد که از کرده خود بسیار پشیمانم سعید را بسیار دوست داشتم او مرد خوبی بود ما از زندگی خود راضی بودیم تا اینکه گرفتار عشق نافرجامی شدم که زندگیم را تباه کرد از سعید و خدای سعید می خواهم که مرا ببخشد.
آیا اینگونه بهتر نبود تا قبل از وقوع این جنایت هولناک، زن و شوهر با رضایت از یکدیگر جدا شوند و هرکس با فرد مورد علاقه خود ازدواج کند؟
چرا زن و شوهرهایی که از زندگی با یکدیگر سیر شده اند اما با هر سختی ممکن، به زندگی با یکدیگر ادامه می دهند؟ آیا این افراد بهتر نیست بجای ارتکاب چنین جنایاتی، به شکلی دوستانه و با رضایت از یکدیگر جدا شده و هرکدام زندگی مورد علاقه خودرا آغاز کنند؟